Perdic | functional principle | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 174 (7579 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	functional principle [Technology] U	کارکرد
	functional principle [Technology] U	عاملیت

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	functional <adj.> U	سودمند
	functional <adj.> U	درست
	functional <adj.> U	شایسته
	functional <adj.> U	به درد بخور
	functional <adj.> U	قابل استفاده
	functional <adj.> U	قابل اجرا
	functional <adj.> U	عملی
	functional <adj.> U	مناسب
	functional <adj.> U	کارکردی
	functional <adj.> U	هدفمند
	functional <adj.> U	اجرا شدنی
	functional <adj.> U	مفید
	functional U	تابعی
	functional U	کارکردی
	functional U	در حال کار
	functional U	تابعی وفیفه مندی
	functional U	وفیفه دار
	functional U	وابسته به شغل وپیشه
	functional U	وابسته به وفایف اعضاء وفیفهای
	functional U	اساسی
	functional U	اصلی
	functional U	اصول مبادی
	functional <adj.> U	باصرفه
	functional <adj.> U	دارای مزیت
	functional <adj.> U	بدرد خور
	functional U	مربوط به نحوه کار چیزی
	functional U	سخت افزار یا نرم افزاری که آن طور که باید کار میکند
	functional U	رسم امور داخلی و فرآیندهای ماشین یا نرم افزار
	functional U	مشخصاتی که نتایجی که تولید یک برنامه را معرفی می کنند
	functional psychosis U	روان پریشی کارکردی
	functional character U	دخشه وفیفه بندی
	functional blindness U	نابینایی کارکردی
	functional autonomy U	خود مختاری کارکردی
	functional fixedness U	تثبیت کارکردی
	functional group U	گروه عاملی
	functional maps U	نقشههای کارکردی
	functional programming U	برنامه نویسی تابعی
	functional psychology U	روانشناسی کارکردی
	functional deafness U	ناشنوایی کارکردی
	functional defect U	نقص کارکردی
	functional finance U	سیاست مالی دولت برای تثبیت وضع اقتصادی
	functional finance U	سیاست مالی اصولی
	functional distribution U	توزیع درامدبه عوامل تولید و مطالعه نحوه این توزیع
	functional distribution U	توزیع اساسی
	functional disorders U	اختلالهای کارکردی
	functional diagram U	نمودار وفیفه مندی
	functional design U	طرح وفیفهای
	functional design U	طرح وفیفه مندی
	functional description U	شرح وفیفهای
	functional relation U	رابطه تابعی
	functional relationship U	رابطه تابعی
	functional team U	تیم عمل کننده
	functional analysis U	آنالیز تابعی [ریاضی]
	functional validation U	اعتباریابی کارکردی
	functional unit U	واحد در حال کار واحد تابعی
	functional unit U	واحدعملیاتی
	functional unit U	واحد در حال کار
	functional unit U	واحد وفیفه مند
	functional shift U	تغییر یک کلمه یا عبارت برحسب مقتضیات دستوری
	functional team U	تیم اجرایی
	functional specification U	مشخصه عملیاتی
	functional distribution of income U	توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
	functional residual capacity U	فرفیت باقیمانده عملی
	functional units of a computer U	واحدهای عملیاتی یک کامپیوتر
	functional condition code U	کد یا علامت مشخصات عمل کرد مهمات
	directive effect of functional groups U	اثر جهت دهندگی گروههای عاملی
	activating effect of functional group U	گروه فعال ساز
	activating effect of functional group U	گروه زیاد کننده فعالیت
	in principle U	بطور کلی
	on principle U	از لحاظ قیود اخلاقی
	in principle U	اصولا
	principle U	قانون علمی
	of same principle U	هم مسلک
	principle U	قاعده
	principle U	مسلک
	principle U	اصلی
	principle U	اخلاقی کردن
	principle U	معتقد باصول ومبادی کردن
	principle U	اصل علمی
	principle U	اصل اخلاقی
	principle U	اصل
	principle U	قاعده کلی مرام
	principle U	سرچشمه
	principle U	حقیقت مبادی واصول
	principle U	مرام اخلاقی قاعده کلی
	principle point U	مبداء اصلی
	rational principle U	اصول عقلیه
	reality principle U	اصل واقعیت
	relativity principle U	اصل نسبیت
	reorganization principle U	اصل بازارایی
	reversibility principle U	اصل برگشت پذیری
	principle of validity U	اصالت الصحه
	superposition principle U	اصل بر هم نهی
	principle of superposition U	اصل بر هم نهی
	avogadro's principle U	قانون اووگادرو
	principle of permissibility U	اصالت الجواز
	principle of intimacy U	اصل بهم بستگی
	principle of exclusion U	در مورد کالاهای خصوصی
	principle of exclusion U	اصل محرومیت
	principle of exclusion U	اصل ممنوعیت
	transitivity principle U	اصل تعدی
	transitivity principle U	اصل سرایت پذیری
	transitivity principle U	بر مبنای این اصل منطقی چنانچه شق 1 بر 2ترجیح داده شود و همچنین شق 2 بر 3 نیز ترجیح یابددر این صورت این اصل حکم میکند که 1 بر 3 نیز ترجیح داده شود
	acceleration principle U	اصل شتاب
	acceleration principle U	براساس این اصل سرمایه گذاری متناسب است با تغییرات تولید که بارابطه زیر بیان می گردد : Y * A = I
	action principle U	اصل کنش
	archimedes's principle U	اصل ارشمیدس
	aufbau principle U	اصل بناگذاری
	well-ordering principle U	اصل خوش ترتیبی [ریاضی]
	acceleration principle U	یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
	avegadro's principle U	قانون اووگادرو
	zeising principle U	اصل زای زینگ
	variational principle U	اصل تغییر
	uncertainty principle U	اصل عدم قطعیت
	uncertainty principle U	اصل نایقینی
	availability principle U	اصل دسترسی پذیری
	exclusion principle U	اصل طرد
	correspondence principle U	اصل همخوانی
	correspondence principle U	اصل توافق
	hedonistic principle U	اصل لذت گرائی
	indeterminacy principle U	اصل عدم قطعیت
	huygen's principle U	قانون عمومی مربوط به همه حرکتهای موجی : هر نقطه دلخواه در جبهه فاز یا جبهه موج میتواند خود منبع ثانویهای برای انتشار موجهای کروی باشد
	fusion principle U	اصل ترکیبات جوش خورده
	intimacy principle U	اصل تعلق
	kinesiological principle U	اصول حرکت شناختی بدن
	le chatelier's principle U	اصل لوشاتلیه
	correspondence principle U	اصل تنافر
	exclusion principle U	است
	exclusion principle U	درانصورت کالا یک کالای غیر عمومی
	exclusion principle U	کالا نیستندشد
	exclusion principle U	اگر بتوان مانع استفاده کالا توسط کسانی که حاضر بپرداخت هزینه
	exclusion principle U	اصل مستثنی کردن
	equipartition principle U	اصل هم بخشی
	energy principle U	اصل انرژی
	principle of duality U	اصل دوگانگی
	duality principle U	اصل دوگانگی
	multiplier principle U	اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
	mutiplier principle U	اصل ضریب بهم فزاینده
	premack principle U	اصل پریماک
	principle axis U	محور اصلی
	exclusion principle U	اصل انحصار
	postremity principle U	اصل پس ایندی
	overload principle U	اصل اضافه باری
	pay as you go principle U	اصلی که بر اساس ان مالیات دریافتی توسط دولت برای سیستم تامین اجتماعی در هرسال به بازنشستگان درهمان سال پرداخت میشود وبنابراین دولت وجوهی را ازاین بابت جمع اوری نمیکند
	mutiplier principle U	اصل ضریب تکاثر
	benefit principle U	اصل انتفاع
	principle of criminal procedure U	اصول محاکمات جزائی
	counter current principle U	اصول جریان متقابل
	principle of equipartition of energy U	اصل همبخشی انرژی
	principle energy level U	تراز انرژی اصلی
	principle of microscopic reversibility U	اصل برگشت پذیری میکروسکوپی
	principle of miximum overlap U	اصل حداکثر همپوشانی
	principle of criminal procedure U	ایین دادرسی کیفری
	principle of civil litigation U	ایین دادرسی مدنی
	principle of civil litigation U	اصول محاکمات مدنی
	pleasure pain principle U	اصل لذت و درد
	principle of separation of powers U	اصل تفکیک قوا
	principle quantum number U	عدد کوانتومی اصلی
	von domarus principle U	اصل فون دوماروس
	berthlot thomson principle U	اصل برتلو- تامپسون
	bohr's correspondence principle U	اصل تنافر
	image shearing principle U	اصول برش تصویر
	pauli exclusion principle U	اصل طرد پاولی
	pauli fermi principle U	اصل پاولی- فرمی
	heisenberg uncertainty principle U	اصل عدم قطعیت
	principle of equal advantage U	اصل مزیت برابر
	diagram of weaving principle U	تصویرطرزبافت
	bohr's correspondence principle U	اصل همخوانی
	building block principle U	طراحی سیستم برای ساختن سیستم بزرگتر modularity
	combining volumes principle U	اصل ترکیب حجمی
	ritz rydbergy combination principle U	اصل ترکیب ریتس- ریدبرگ
	ability to pay principle of taxation U	اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود